اسلام وحقوق بشر-یخش دوم

نحوه تحلیل تعارض ها:
الف-صدور حکم فقهی شرایط خاص دارد:
هر حکم فقهی باید توجیه عادلانه، عقلایی و اخلاقی داشته باشد ونسبت به سایر ادیان برتری اسلام را حفظ نماید(الاسلام یعلوا ولایعلی علیه)..همه احکام اسلام درزمان صدوراولیه این چهارشرط را داشته است.بنابراین چون ،فقه برداشت واستنباط فقها می باشد،ممکن است درزمان فعلی بعضی از آنها صحیح نباشد.به همین لحاظ مرحوم آیت اله بروجردی وامام خمینی(ره) به تطبیق احکام با عناصرزمان ومکان توجه داشتند وچهار شرط مذکور را درزمان ومکان مورد لحاظ قرار می دادند.
خوشبختانه این اندیشه فعلاً در جامعه ما شروع شده است.

اسلام وحقوق بشر-بخش اول

سلام بردوستان عزیز
چندروز پیش درمیان مباحث مطرح شده در کلاس درس بحثی پیرامون نسبت اسلام وحقوق بشر به عنوان یکی از موضوعات جدید دنیای امروز مطرح شد که سعی می کنم خلاصه آن را جهت اطلاع علاقمندان دراینجا بیاورم.

اجمالی بررابطه اسلام وحقوق بشر
مفهوم حقوق بشر
-حقوق بشر، یعنی حقوق بشر از آن حیث که بشر است، بدون هیچ قید و شرطی. یا به عبارت دیگر، یعنی حقوقی که در هیچ شرایطی قرار نیست از انسان زایل شود و همه انسان ها از آن برخوردارند، بدون اینکه جنسیت، دین، مذهب، عقیده، رنگ و نژاد در این حقوق تاثیری داشته باشد.
-احیاناً برخی نکات هم هست که در تلقی سنتی از اسلام یافت می شود ولی در اسناد حقوق بشر به آنها توجهی نشده است
- مثلاً از مواردی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن پرداخته نشده است برخی از حقوق معنوی آدمیان است

ثبات یا تغییر-بخش دوازدهم

در قسمت قبل گفتیم،ازآنجا که آموزش وپرورش دربین راه کارسوم وچهارم قرار داشت،نه حاضربود شرایط جدید را بپذیرد( ویا درک کند)،بنابراین، به نوعی وضعیت خاص دچار شد .دراین وضعیت ،ازیک طرف احساس می کرد نهادهای موثر جامعه که اتفاقا نبض مالی آموزش وپرورش در دست آنها بود توجه جدانی به آنان نداشت واز سوی دیگر هر چه در صحبت های شفاهی مقامات می نگریست ،تعریف وتمجید وباب سخن از اهمیت خودش می دید واز دیگر سو، گذشته ی توام با احترام وغرور خود را به یاد داشت که قبلا معلم وآموزش وپرورش چه جایگاهی داشت ،ناچارمبتلا به دونوع عارضه گشت:"عارضه خودشیفتگی گروهی" وعارضه" شیزوفرنی اجتماعی وتاریخی".

دراین بخش،به توضیح خودشیفتگی گروهی می پردازیم:

ثبات یا تغییر-بخش یازدهم

باسلام خدمت دوستان عزیز
مدتی بود نگارش مطالب مربوط به موضوع"تغییر برای عدم تغییر" به خاطر برخی اشتغالات به تاخیر افتاده بود که از این بابت عذرخواهی می کنم.
در بخش دهم وضعیت آموزش وپرورش را تا زمانی بررسی کردیم که بعد از پایان جنگ وبروز برخی تغییرات ارزشی،اقتصادی واجتماعی آموزش وپرورش خود را درتنگنا دید.
این تنگنا در بخش های مختلف، آموزش وپرورش رابامشکلات جدی مواجه نمود:
الف-مهم ترین مشکل آموزش وپرورش بعد از پایان جنگ وشرایط اولیه انقلاب ،تئوری سازی وتدوین فلسفه مناسب برای شرایط جدید بود.چراکه سال های اولیه انقلاب

اسلام وعلم-بخش دوم

ویژگی های علما وعلم اسلامی
1- « وارث نبی بودن عالمان»، به استناد حدیث معتبر (عالمان وارثان پیامبرانند). به این فکر کنید که چه چیزی جز صفت هدایتگری است که از سوی انبیاء به عالمان به ارث می رسد؟

2- «خشیت خدا داشتن عالمان» به استناد: «انما یخشی الله من عباده العلماء» (فاطر:28) (یعنی از بندگان تنها عالمان از خشیت خدا را دارند) و این سخن امیرالمومنین که « (یعنی آن که علم را علم می کند خشیت است و آن که علم را جهل می کند، عجب و خویشتن بینی است).

3- « هدایت گری علم»: به استناد (یعنی هر کس علم او افزونی گیرد اما هدایت او افزون تر نشود، دوری او از خداوند بیشتر شده است). بدین معنا که اگر علمی هدایت گری نداشته باشد علم نیست و جهل است.

4- « وحدت علم و عالم در اسلام»: در اسلام علم و عالم با هم وحدت دارند. بنابراین اگر عالم بیطرف نبود، علم هم بیطرف نخواهد بود.
5- «ذومراتب بودن علم در اسلام»: به استناد اگر ابوذر می دانست در دل سلمان چه می گذرد، او را تکفیر می کرد یا او را می کشت. و نیز » (احقاف:11). یعنی وقتی

اسلام وعلم -بخش اول

باسلام خدمت دوستان
دیروز موضوع بحث ما در دانشگاه بررسی رابطه علم واسلام بود.منظر ورود ما به بحث،، نظر اسلام درباره علم بود.ضمن باید بگویم این موضوع با پیشنهاد دانشجویان در مطالب درسی گنجانده شده بود.
فکر کردم گذاشتن موضوع بررسی اجمالی این بحث در وبلاگ شاید مورد استفاده دوستان قرار گیرد.
بااین توضیح که درتدوین این مطلب عمدتا ازدیدگاه های مرحوم مطهری ودکتر سروش بهره گرفته شده است.

نظر اسلام درباره علم چیست و علمى که اسلام بدان توصیه مى‏کند، کدام است؟

دو طبقه از طبقات مردم کوشش کرده‏اند که دین و علم را مخالف یکدیگر جلوه دهند؛ یکى طبقه متظاهر به دین، ولى جاهل که نان دیندارى مردم را مى‏خورند و از جهالت مردم استفاده مى‏کنند. این دسته، براى این‏که مردم را در جهل نگه دارند و ...

ثبات یا تغییر-بخش دهم

دربخش قبل گفتم آموزش وپرورش در گذشته وضعیت "نرگس" مغرور را داشت.علت،آن بود که تا حدود دودهه پیش ،رقیب چندان جدی برای این نهاد وجود نداشت،خصوصا اگرتاسیس آموزش وپرورش نوین درایران را درنظربگیریم که کمتر از 80سال از عمرآن می گذرد،به لحاظ شرایط ارتباطی واطلاعاتی آن زمان،دورانی گذشت تا این نهاد جابیفتد ومردم آن را بپذیرند.بعد از پذیرش آن ،تقریبا تنها نهاد موثر درتربیت کودکان،غیراز خانواده ،آموزش وپرورش بود وبس. ازسوی دیگر به لحاظ پایین بودن سطح تحصیلات خانواده ها ،تاثیراین نهاد_آموزش وپرورش- بسیار چشمگیر بود وهمه مات ومبهوت عملکرد این نهاد بودند. ضمنا هنوز نه درسطح جهان ونه درسطح کشور نهاد قابل مقایسه ای با این نهاد وجود نداشت وهمچنین شرایط مقایسه عملکردی بین آموزش وپرورش کشورهای مختلف برای مردم داخل کشور مهیا نبود.
این دوران ،دورانی است که آموزش وپرورش همانند "نرگس" خود رایکه و تنها نهاد مهم دانسته وخود ...

ثبات یا تغییر-بخش نهم

خودشیفتگی نرگس گونه
سلام بردوستان عزیز
در بخش های قبلی بعد از آن که در مورد حالات پنج گانه تحلیل تعارض وضعیت"تغییر برای عدم تغییر" صحبت کردیم ،گفتم که مهم ترین روزنه خروج از وضعیت ناامیدکننده آموزش وپرورش ،رهایی از حالت "خودشیفتگی نرگس گونه" می باشد.
شاید سوا ل این باشد که این حالت چگونه وضعیتی است.ابتدا به توضیح افسانه ای که دراین رابطه وجوددارد وروانشناسان،سیاست مداران وجامعه شناسان ازآن برای توضیح برخی وضعیت ها بهره می برند می پردازم.
"اتواسکوپوفیلیا"،پدیده ای روانی است وبه وضعیت اشخاصی اشاره دارد که از نگاه به خود لذت می برند .این پدیده روانی در عالم سیاست عمدتا به شکل نوعی" نارسیسیسم "یا "خودشیفتگی " جلوه می کند.واژه "نارسیسیسم " از نام "نارسیسوس" یا" نرگس" (شخصیتی دریکی از اسطوره های یونانی )مشتق شده است."نرگس" ،مردزیبای جوانی بود که مورد توجه بسیاری اززنان جوان قرار داشت،اما اونسبت به همه آنان بی تفاوت بود وباعث اندوه آنان می شد."اکو" که یک پری بسیارزیبا بود عاشق نرگس شد،اما...

ثبات یا تغییر-بخش هشتم

تاکنون پنج حالت متصور برای وضعیت"تغییربرای عدم تغییر" ذکر گردید.
حالت اول: ثبات معمولا باعث انباشته شدن تجربه وافزایش شناخت نسبت به وضعیت موجود می گردد.در حالی که تغییرات پی در پی باعث از بین رفتن وعدم انباشت شناخت می گردد.
حالت دوم: از آنجا که مسئولین ومدیران ارشد وزارت آموزش وپرورش توانایی لازم را دارا نبوده وشناخت کافی وعالمانه از وضعیت آموزش وپرورش ندارند،بنابراین توان ایجاد تغییرات اساسی در جهت کارآمد نمودن آموزش وپرورش رانیز ندارند بنابراین مدت زیادی از عمر مدیریتی خود را به تغییر وجابجایی نیروها دست می زنند تا وانمود کنند به دنبال تغییرات اساسی هستند.اما چون معمولا عمر مدیران ارشد آموزش وپروش کم است تا این تغییرات صورت گرفته وهماهنگی های لازم صورت گیرد عمر آنها نیز به سر آمده ودوباره مدیری جدید از راه می رسد ودوباره تغییرات جدید
حالت سوم:هم مجموعه بدنه آموزش وپرورش وکارشناسان ومدیران میانی وهم مدیران ارشد ومسئولین عالیرتبه بنا به دلایلی به یک توافق نانوشته رسیده اند که تغییرات اساسی در آموزش وپرورش بنا به دلایلی امکان ندارد پس بایداز خیر تحول ونوآوری و... دراین نهاد گذشت.
حالت چهارم: اینکه:"اتفاقا همه درآموزش وپرورش

ثبات یا تغییر-بخش هفتم

باسلام خدمت دوستان گرامی

تاکنون چهار حالت از حالاتی را که می توان برای تعارض"تغییر برای عدم تغییر"تصورکرد، ذکر کردم.امروز می خواهم حالت پنجم را ذکر کنم.

حالت پنجم: "همانند حالت چهارم اکثریت قریب به اتفاق می دانند واعتقاددارند تغییر درآموزش وپرورش برای افزایش کارآمدی وانطباق با تحولات پیرامونی لازم است،اما به قدری برای خود خط قرمز می بینند که امکان تغییر را در حدود بسیار جزیی دانسته وتا خط قرمز بیشتر نمی توانند پیش بروند".

البته دراینکه این خط قرمزها چگونه ترسیم می شود جای بحث وتامل فراوان وجوددارد.عده ای ریشه این خط قرمزها رادرون