دیشب جایی بودم وصحبت از کسوف امروز
شد.در جمع، افراد مختلفی نشسته بودند که یکی ازآنها گفت: می گویند کسوف نشانه ای
از این است که به زودی انسان صالح ویا عالمی از دنیا خواهد رفت واین کسوف نشانه
خوبی نیست.برایم این نوع طرز تفکر نسبت به پدیده های طبیعی جالب بود.
یاد
ماجرای فوت ابراهیم فرزند حضرت رسول(ص) افتادم.در سال دهم
اتفاق مهم دیگری که درآن روز افتاد وقوع پدیده خسوف(خورشید گرفتگی) بود.گروهی گفتند:خورشید به خاطر مرگ فرزند پیامبر گرفته واندوهگین است.پیامبر بر خلاف سخنان آنان وبه سرعت بالای منبر رفت وفرمود:
"ای مردم بدانید آفتاب وماه از نشانه های قدرت خدا هستند.آنها بر طبق سنن طبیعی وقوانینی که خدابرآنها مقرر داشته است،در مسیر خاصی می گردند.هرگز برای مرگ کسی ویا تولد کسی نمی گیرند.بلکه وظیفه شما در موقع کسوف این است که نماز بگزارید."
تنها دوروز از بعثت نبی اکرم گذشته است واین اتفاق رخ داده است .ببینید پیامبر چه تاکیداتی دارند:تاکید برمهربانی وعطوفت وتاکید بر عقل گرایی ودوری از خرافات.
حال ببینیم وضعیت ما بعد از 1400 سال ودر حالی که داعیه مسلمانی داریم چگونه است.آیا با هم وبا دیگر انسان ها مهربانیم؟آیا به مسایل طبیعی عاقلانه ومطابق سنن الهی می نگریم.یادمان نرفته در هر شهری که زلزله آمده ،فوری عده ای گفته اند فساد مردم ساکن آنجا باعث زلزله شده و....ونمی بینیم مدعیان دروغین مقدسات را.
آری پیامبر نه تنهاخود ادعای کسوف به خاطر مرگ فرزندش رانکرد بلکه سکوت هم نکرد وبه سرعت با آن مقابله کرد.اما ببینید در زمانه ما افراد درسطوح سیاسی واجتماعی بالا،خود از مقمات رفیع معنوی خود می گویند طوری که مقرب در گاه الهی هستند.یادمان نرفته هاله نور و...
یادمان باشد راز دینداری در عقلانیت است نه در ظاهربینی وترویج خرافات.