یادداشت های آقای معاون

آموزش وپرورش-عقلانیت-مسایل اجتماعی(درج و یا انتشارمطالب با ذکر منبع بلامانع است)

یادداشت های آقای معاون

آموزش وپرورش-عقلانیت-مسایل اجتماعی(درج و یا انتشارمطالب با ذکر منبع بلامانع است)

نظام حقوق زن در اسلام وغرب-بخش اول



باسلام خدمت دوستان عزیز

بحثی دریکی از کلاس های درسی مطرح شد ومنجر به طرح سوالات متعددی پیرامون نظام حقوقی زن در اسلام گردید.به همین خاطر سعی کردم تا مقایسه ای از وضعیت زنان داشته باشم تا شاید بتوانیم به جمع بندی روشنی از وضعیت زنان دست یابیم.

نظام حقوق زن در اسلام وغرب-بخش اول

مقدمه

یکی از موضوعات مورد توجه جهانیان در دودهه اخیر ،توجه به وضعیت زنان در سراسر جهان بوده است وچون این موضوع درراستای جهانی شدن در همه کشورها رسوخ یافته ،همه جوامع را وادار ساخته آن را به عنوان یک موضوع ومساله جدی

مورد توجه قرار دهند.دراین راستا هر چند جنبش های مربوط به برابری حقوق زنان ومردان در غرب که به "فمینیسم"معروف گشته از فرآوره های عصر روشنگری می باشد اما به صورت جدی در دودهه اخیر ابعاد وسیعی در بعد هستی شتاسی ومعرفت شناسی پیدا نموده است.

دراین میان به تصور غربیان وآنان که در شرق،"غرب گونه" می اندیشند ،اسلام با مساله برابری واستیفای حقوق زنان مشکلات جدی دارد،هرچند در واکنش به این دیدگاه ها ما امروزه شاهد پیدایش فمینیستهای مسلمان در برخی کشورهای اسلامی از جمله مصر وایران می باشیم.

دراینجا قصد براین است که با یک نگاه جامعه شناسانه ببینیم آیا وضعیت زنان مختص جوامع خاصی است؟آیا ادیان در وضعیت حقوق زنان نقش دارند؟ آیا زنان در غرب وضعیت بهتر ودر جوامع اسلامی وضعیت اسفناکی دارند؟ و...

بحث

1-از نگاه جامعه شناسان خصوصا با گرایش های فمینیستی مشکل اصلی نابرابری حقوق زنان ومردان ریشه در تحکیم فرهنگ مرد سالار دارد.از این منظر ،فرهنگ مرد سالار دارای چند ویژگی می باشد:

-اقتدار پدر یاپدر بزرگ در خانواده

-حکومت مردان بر جامعه در سطوح مختلف سیاسی و...

-عملکرد تمام نهادهای اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی وسیاسی به گونه ای است که در راستای تحکیم این فرهنگ گام برمی دارند.

-مردان در کلیه سطوح اجتماعی برتری دارند.

-طبیعی بودن برتری مرد در کلیه شوون اجتماعی برای مردان وخصوصا زنان

-القاء فرودستی زنان وفرادستی مردان از طریق محدود کردن زنان به حوزه خصوصی وکارهای خانگی بدون دستمزد واختصاص حوزه عمومی به مردان

2-همان گونه که در مقدمه گفتیم آغاز جنبش های احیای حقوق زنان از فرآورده های دوره رنسانس در غرب بوده است.به طوری که اولین بار کلمه فمینیسم (Feminisme)در سال 1837 وارد زبان فرانسه شد که در معنای ان می گویند:آیینی که طرفدار گسترش حقوق ونقش زن در جامعه است.بنابراین لازم می اید نگاهی به نظریات اندیشمندان این دوران بیندازیم تاببینیم قافله سالاران علم واندیشه این دوران با نهضت های زنان به چه میزان همخوانی داشته ویا اینکه به چه میزان برآنها تاثیرداشته اند .

دراین رابطه به طور اجمال آراء چند تن از صاحب نظران مشهور دوران مدرنیته آورده می شود:

-فروید،پدر روان شناسی مدرن مانند ارسطو،زنان را مردان ناکامل میداند.

-یونگ،روانکاومعروف،معتقداست هر انسانی دارای دوجنبه زنانه ومردانه است که نیمه مردانه آن قاطع وهوشمند است ونیمه زنانه آن غیر منطقی،وابسته وآسیب پذیر است.

-پرودون سوسیالیست فرانسوی معتقد بود:زن باید وابسته به مرد باقی بماند،تنها مرد است که به عنوان فرداجتماعی به حساب می آید،برای اینکه نیروی جسمانی،عقلانی وعاطفی زن دو سوم مرد است.بنابراین ارزش زن در برابر مرد هشت ،بیست وهفتم می باشد.

-ژان ژاک روسو،متفکر فرانسوی معتقد بود:جست وجوی حقایق مجرد ونظری ،اصول وبدیهیات علوم،همه چیزهایی که میل به تعمیم گسترده دارند،خارج از فهم زن است.

-دکارت بنیانگذار روس تحقیق تجربی وعلمی در تحلیل نهایی زن را فروتر از مردان قرارداده است.

-کانت معتقد بود:اگرچه قدرت جنس لطیف ،درست به نسبت مرد است اما فهم زن با فهم مرد فرق می کند.فهم زن زیباست ...یادگیری توام با ریاضت یا ژرف اندیشی تمام محاسن خاص زن را ضایع می کند.

-آرتور شوپنهاور استدلال می کرد:عقل زن نه تنها به پای مرد نمی رسد،بلکه اساسا زن در طول زندگی خود کودک بزرگ شده باقی می ماند.کودکی که جسم واندام بالغ شده ای دارد اما عقلش در همان مرحله ابتدایی دوران کودکی باقی مانده است.

-هگل،اساسا زن را در حوزه خصوصی مرد زندانی می کند.اومعتقد است زنان به دلیل تعلق به حوزه خصوصی مردها،نمی توانند شهروند باشند.او "خودآگاهی پایدار"را قلمرو مردان می داند وزنان را شریک آن نمی داند.

-یکی از ویژگی های موجود نزد متفکران غربی،این است که "عقل مذکر"درتاروپود فلسفه آنان از زمان یونان باستان تا امروز وجود دارد.

برای اطلاع بیشتر می توانید به منبع زیر مراجعه کنید:

ژنولوید،عقل مذکر:مردانگی وزنانگی در فلسفه غرب،ترجمه محبوبه مهاجر،(تهران:نشرنی،1383)

3-یکی از نکات دیگر درباره وضعیت موجود درغرب دررابطه با نگرش به زن ،مطالعه متون مذهبی می باشد.نگاهی به کتاب های مقدس انجیل وتورات بیانگر نوع نگاه موجود می باشد که به طور طبیعی تقویت کننده نگاه مرد سالارانه به زن می باشد:

-براساس آنچه از کتاب مقدس یهودیان برداشت می شود:زن بخش کوچکی از مرد است که ،هویت خود را از مرد گرفته است زیرا درآفرینش آدم وحوا بدینگونه عمل شده است.همچنین با توجه به موضوع رانده شدن انسان از بهشت،زن،عامل شیطان بوده وباعث رانده شدن انسان از بهشت شده است.ضمن اینکه فلسفه وجودی زن در خدمت مرد بودن است.

برای اطلاع بیشتر می توانید به کتاب مقدس تورات:سفرآفرینش،باب دوم،آیه 7 و18و21و22و23نگاه کنید.همچنین:سفرآفرینش،باب سوم ،آیات 7-1 و14-11و17-16 نگاه کنید

-براساس نگرش موجود در کتاب مقدس مسیحیان:زن هولناک ترین وسوسه اهریمن بوده وبه لحاظ سلسله مراتبی در مرتبه پایین تری از مرد قرار دارد.به عبارتی زن،شرضرور است.

برای اطلاع بیشتر می توانید به کتاب مقدس انجیل:رساله اول پولس به قرنتیان-باب11،آیه 4 و11نگاه کنید.همچنین به :رساله اول پولس رسول به افسسیان،باب 5،آیات 22و23 ونامه اول پولس به تیموتائوس،باب دوم،آیه 13 نگاه کنید.

4-وضعیت اجتماعی وفرهنگی واقتصادی زن در غرب نیز از نابرابری شدید حکایت می کند.به عنوان نمونه می توان به آمار زیر توجه کرد:

میانگین درآمد ناخالص هفتگی شاغلان تمام وقت در سال 1986 برحسب پوند در انگلستان

مرد

زن

نسبت زنان به مردان(درصد)

شاغلان یدی

173.4

107.5

61.6

شاغلان غیر یدی

244.9

45.7

18.66

همه شاغلان

207.5

137.5

66.2

منبع:پاملا آبوت وکلر والاس،جامعه شناسی زنان،منیژه نجم عراقی،(تهران:نی،1383)،ص190

مطالعات نشان می دهد درآمریکا وضعیت نابرابری به مرتب شدید تر است.

-براساس مطالعات کتاب مذکوردر انتخاب شغل ها ،آنها به دودسته زنانه ومردانه تقسیم می شوند که شغل های زنانه عبارتند از:خیاطان دست دوز وچرخ کاران وسوزن دوزان،پرستاران،خدمت کار وپادو،ماشین نویس،منشی وتند نویس.اینها مشاغلی هستند که بیشتر از 90 درصد شاغلان آنها را زنان تشکیل می دهند در حالی که مشاغلی که بیشتر از 90درصد آنان را مردان تشکیل می دهن ،طیف گسترده ای از مشاغل هستند.

درزمینه سیاسی نیز وضعیت چندان مطلوب نیست.به عنوان مثال اینکه تاکنون در کشورهایی مانند آمریکا وفرانسه تاکنون رییس جمهور زنی انتخاب نشده،اتفاقی نیست.جالب است بدانیم زنان در بسیاری از کشورهای توسعه یافته زمان زیادی نیست که به حق رای ویا حق کاندیدا شدن دست یافته اند .به جدول زیر نگاه کنید:

نام کشور

سال حق رای

سال حق کاندیدا شدن

آمریکا

1920

1788

فرانسه

1945

1945

ایتالیا

1945

1945

سوییس

1971

1971

کانادا

1920

1960

اوگاندا

1962

1962

ایران

1963

1963

جدول فوق که ترکیبی از کشورهای توسعه یافته ،درحال توسعه وفقیر رانشان میدهد گویای این است که تفاوت چندانی در اعطاء حق سیاسی به زنان وجود ندارد.

5-باتوجه به وضعیت موجود زن در غرب از گذشته تاکنون وباتوجه به دوران رنسانس که مبدا طرح مباحث فمینیستی در جهت احیای حقوق زنا ن بود،می توان چند گرایش عمده در غرب رادراین رابطه شناسایی کرد:

اول:فمینیست های لیبرال/اصلاح طلب:

برمبنای تفکر این گرایش،زن موجودی انسانی است وهمان حقوق طبیعی وسلب ناشدنی مردان را دارد.جنس زن به حقوق اوربطی نداردودرقوای عقلی زن ،نسبت به مرد نقصی وجود ندارد.

ازنظر این گروه باید نسبت به رفع قوانین تبعیض آمیز وایجاد قوانین برابر همت گماشت وبرای زنان حقوق ویژه در محل کار قائل بود.همچنین معتقدند،وضعیت زنان ناشی از آموزش وپرورش بوده است وجهان بینی زنانه بازتاب نقشی است که ذهنیت مردانه برای آنان طرح کرده است.

دوم:فمینیست های مارکسیست

تحلیل این گروه مبتنی بر تحلیل مارکس از وضعیت سرمایه داری ومالکیت بوده ومعتقدند ریشه اصلی ستم برزنان ،به واسطه مالکیت بوده است.یکی از نهادهایی که مالکیت مردان را تضمین می کند ،نهاد خانوده است،بنابراین به دنبال الغاء نظام زناشویی ونهاد خانواده می باشند.نهاد خانواده از نظر اینان باعث تحکیم رابطه طبقاتی شده ومنجربه توسعه سرمایه داری وستم مضاعف برزنان می گردد.

سوم:فمینیست های رادیکال

این گروه معتقدند که یکی از نمودهای نظام پدر سالار اعمال خشونت آشکار(بیرحمی جسمانی،تجاوز به عنف،بردگی جنسی) وخشونت پنهان (معیارهای مد وزیبایی،آرمان مادر بودن،تک همسری،عدم پرداخت حقوق به خدمات خانه داری،آزارجنسی در محیط کار) است وبرای شکستن آنان باید به بازسازی ذهن زنان نسبت به توانایی های خویش اقدام نمود واقداماتی مانند تشکیل اتحادیه زنان،برقراری اجتماعات زنانه وبرقراری روابط صمیمانه با یکدیگر از راه کارهای مهم هستند.یکی از راه کارهای آنها "لزبیانیسم" در ابعاد مختلف آن می باشد.

چهارم:فمینیست های روانکاو

مهم ترین شاخص از نظر این گروه این است که مردان طی کنش های فردی در حفظ پدر سالاری می کوشند وزنان به آن تن می دهند .از آنجا که واحد مطالعه این دسته ،فرد، است به دنبال یافتن پاسخ دو سوال هستند:علت تلاش مردان برای بقای پدر سالاری؟ وعلت عدم کوشش زنان برای مقابله با این نظام؟




پژوهشگر:حسین طالب زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد